درب های دوست داشتنی

وقتی توی کوچه مهربانی ها شاخه های یاس آویزان باشه پاها قدرت حرکت خودش را از دست میده


حالا می فهمم چرا چندین ماه جلوی خانه٫ مستقیم به درب خانه خیره شده تا یه نسیم از رایحه


یاس را با خودش برای ملکوت هدیه ببره چون بعد از اون دیگه یاس عطر خودش را از دست میده

شلوغ

تو محیط آدم های شلوغ جایی برای سکوت نیست 

 

سکوت مثل ماسکه خفه کننده  جلوی زندگی  

 

اونها را میگیره. 

 

اما اگه محبوب ساکت باشه  

 

شلوغی سکوت من را خفه می کنه.

قاب خالی

قاب عکست روی طاقچه دلم بی عکسه 

 

سردرگم شدم از بس که ندیدمت 

 

هجوم افکاری که میگن نیستی 

 

داره من رو از پا می ندازه

تگرگ

دلمون به ابرای مهربون بهاری خوش بود 

 

به اشکهای لطیف دوستی بند بود 

 

وقتی قهر می کنی دلت سرد می شه 

 

مثل بعضی ها  

 

که آدم احساس می کنه مهربانیشون  

 

برای از سر وا کردنه وچقدر سرد و سنگین

بهاریه

بهار آمد و این دل به باغ شد


لطفتی سراسر است ،زمین شاد شاد شد


انگار فراموش می کند عمر بلند خویش


ما از بهار گلها گرفته ایم


اما چه سود که زمستان سیاه کرد.










تولدت مبارک

پدرم تولدت مبارک


اگه نگفته بودی پدر مایی


جرات این حرف را نداشتم


دست این فرزندت را بگیر


یا رحمةالعالمین.